در دوران مزوزوئیک یـا مـیانـهزیستی، مراحل تبدیل دایناسورها به پرندگان امروزی حیـات بـه سرعت متنوع شد و خزندگان غولپیکر، دایناسورها و سایر گونـههای هیولامانند روی زمـین پرسه مـیزدند. مراحل تبدیل دایناسورها به پرندگان امروزی این دوران، کـه از حدود ۲۵۲ مـیلیون سال پیش که تا ۶۶ مـیلیون سال پیش ادامـه داشت، بهعنوان عصر خزندگان و یـا عصر دایناسورها نیز شناخته مـیشود. مراحل تبدیل دایناسورها به پرندگان امروزی درختان مخروطدار یـا آنـهایی کـه دانـههای مخروطی داشتند، درون ابتدای دوران مزوزوئیک وجود داشتند. اما آنـها درون طول این دوران فراوانتر شدند. گیـاهان گلدار درون طی دورهی کرتاسهی پسین نمایـان شدند.
حیـات گیـاهی باشکوهی کـه در دوران مزوزوئیک وجود داشت مقدار فراوانی غذا فراهم مـیکرد باعث مـیشد بزرگترین دایناسورها مانند آراژانتیناسورها، که تا ۸۰ تن رشد کنند. روزگاری بود کـه دایناسورها و خزندگان دیگر فرمانروایـان زمـین بودند. حدود ۶۵ مـیلیون سال پیش، یک شـهابسنگ عظیم بـه زمـین برخورد کرد و باعث از بین رفتن بیشتر جانوران و گیـاهان غولپیکر، دایناسورها و خزندگان دریـایی شد.
دایناسورها هنوز کاملا منقرض نشدهاند؛ دانشمندان براساس ویژگیهای مشترک اسکلت دایناسورها و پرندگان، بـه این نتیجه رسیدهاند کـه پرندگان از خانواده دایناسورها هستند. این حقیقت شگفتانگیز مـیگوید حتی یک مرغ مگسخوار کوچک از نسل دایناسورها است. دانشمندان چندماه پیش موفق بـه شبیـهسازی سهبعدی جمجمـهی یک پرنده دنداندار شدند کـه شکاف تکاملی مـیان دایناسورها و پرندگان را از بین مـیبرد. ماهیمرغ دیسپار جایگاه مـهمـی درون مسیر تکاملی گونـهی دایناسورها بـه پرندگان امروزی دارد.
این پرنده حدود ۱۰۰ مـیلیون سال قبل درون شمال آمریکا زندگی مـیکرد و ظاهری شبیـه بـه یک مرغ دریـایی دنداندار داشته است. این پرنده توجه او سی مارش، طبیعتشناس معروف دانشگاه ییل، را بـه خود جلب کرد. وی به منظور اولین بار این پرنده را نامگذاری و توصیف کرد. درون حالیکه قسمتهایی از بدن ماهیمرغ دیسپار درون گزارشهای فسیلی وجود دارد اما بـه جز بقایـای کشف شده درون دههی ۱۸۷۰ تاکنون هیچ ساختاری از جمجمـهی این موجود پیدا نشده است. این پرنده شگفتانگیز پلی مـیان تحولات دایناسورها و پرندگان است.
این گونـه، مغزی مدرن دارد و پیکربندی ماهیچههای آروارهی آن شبیـه بـه دایناسورهاست. بولار کـه استاد ژئوفیزیک و جغرافیـا دانشگاه ییل است، مـیگوید:
اولین منقار پرندگان شبیـه بـه شاخی با نوکی انبرمانند بود کـه در انتهای آرواره قرار داشت. درون ابتدا منقار درون پرندگان مانند یک مکانیسم چنگزنی عمل مـیکرد و بهعنوان دست جایگزین استفاده مـیشد، که تا این کـه دستهای پرندگان بـه بال تبدیل شدند.
در سال ۲۰۱۷ دایناسور جدیدی شناسایی شد که شباهت قابل توجهی بـه یکی از پرندگان امروزی، بهنام «کاسوری» داشت. کاسوری، پرندهای درشتاندام هست که سر و گردن بیپر دارد، بومـی استرالیـا و گینـه نو هست و توانایی پرواز ندارد. شباهتهای موجود آنقدر زیـاد هست که باستانشناسان درون حال مطالعه روی کاسوریها هستند که تا درک بهتری از نحوهی رفتار اجداد همسان آنـها پیدا کنند. این دایناسور تازه کشفشده کوریتوراپتور ژاکوبی (Corythoraptor jacobsi) نام دارد که آن را درون دستهی خاگدزدان قرار مـیدهند. یکی از شگفتانگیزترین شباهتهای موجود بین ژاکوبی باستانی و کاسوری امروزی، تاج یـا کاکل روی سر آنـهاست.
کوریتوراپتور ژاکوبی (Corythoraptor jacobsi)
با مقایسه این دو گونـه، محققان حدس مـیزنند کـه چرا این دو موجود بـه این شکل تکامل یـافتهاند. یکی دیگر از شباهتهای ذکر شده توسط دانشمندان، گردن بلند و باریک و بدن شترمرغ مانند این دو گونـه است. کاسوری نسبت مستقیمـی با این دایناسور ندارد؛ با وجود اینکه پرندگان امروزی از نسل دایناسورها هستند اما تنـها گونـههای کوچک دانـهخوار توانستند از حادثهی معروف برخورد سیـارک، جان بـه در برند. دستاوردهای این گزارش درون ژورنال Scientific Reports منتشر شده است.
برخی از دیرینشناسان معتقدند، اولین دایناسورهای پردار تروپوداها بودهاند
برخی از دیرینشناسان معتقدند، اولین دایناسورهای پردار تروپوداها بودهاند. دربارهی شکل اولیـهی پرها هم حتما گفت کـه ساختاری ساده داشتند و بیشتر شبیـه مو بودند که تا پرهای امروزی. ابتدا این پرها بیشتر وسیلهای به منظور پوشش بدن گوشتخواران دوپای تند و چابک بود، اما بعدها رنگ و ساختار این پرها تغییر کرد و سرانجام اولین دایناسورهای سیلوروسور توانستند پرواز کنند. با این حال بیشتر دیرینشناسان نسبت بـه زمان تشکیل پر درون دایناسورها با یکدیگر توافق ندارند. برخی از آنـها معتقدند نسبت وجود پر بـه تروپوداها، اشتباه نیست.
براساس گفتههای پژوهشگران، احتمال وجود پر با جثهی حیوان ارتباط مستقیم دارد؛ هرچه حیوان بزرگتر باشد، بـه جای گرم ماندن، ترجیح مـیدهد، بیشتر حرارت از دست دهد، بنابراین بـه عایقی مانند پر نیـاز ندارد. دایناسورهای واقعا بزرگ ممکن هست پر نداشته باشند اما دایناسورهای کوچک تروپوداها بهطور قطع پر داشتهاند. اگرچه وجود پر بیشتر مشخصه تروپوداهاست، اما شواهد اندکی نیز مبنی بر پر داشتن پرندهی کفلان موجود هست و البته درون خصوص خزندهی پاریختان، چنین مدارکی یـافت نشده است.
پتروسورها از نخستین خزندگان پرنده بودند کـه توان پروازشان تکامل پیدا کرد. ظهور بال، استخوانهای سبک و ماهیچههای قوی تغییراتی بود کـه خزندگان آنـها را جهت پرواز بـه دست آوردند. بالهای آنها از غشایی از پوست٬ ماهیچه، و دیگر رشتههای انبساطی از قفسه که تا چهار انگشت دراز برجسته، تشکیل شده است. آنها بهطور عمده گوشتخوار بودهاند و از حشرات، ماهیها، حیوانات کوچک، نرمتنان و سختپوستان تغذیـه مـیکردهاند.
مقالهی مرتبط:
مطالعهای جدید نشان مـیدهد کـه حداقل یک گونـه از دایناسورها، تخمهایی آبی مـیگذاشتهاند و این نشان مـیدهد کـه این جانوران عظیمجثه شباهت زیـادی بـه پرندگان مدرن داشتهاند. پژوهشگران با بررسی یک لانـهی فسیل شده ثابت د کـه تخمهای درون آن بهعلت فرایند فسیل شدن تغییر رنگ نداده است، بلکه واقعا از ابتدا آبی بودهاند. گونـهی دایناسوری کـه از آن صحبت مـیشود، بـه تیرهای از دایناسورهای خاگدزد بـه نام «هویـانینا هواننینی» تعلق دارد. این دایناسورهای شبیـه شترمرغ، حدود ۶۶ مـیلیون سال قبل درون اواخر دوره کرتاسه درون چین مـیزیستهاند.
چند پرندهی مدرن، تخممرغ آبی رنگ دارند؛ رابین یـا سرخ آمریکایی، گونـهای از پرندگان مدرن هست که تخمهای آبی مـیگذارد، اما برخی دیگر از پرندگان از جمله اردکها هم تخمهای آبی مـیگذراند. رنگ پوستهی تخمها از دو رنگدانـه نشات مـیگیرد؛ بیلیوردین که مسئول سایـههای سبز آبی هست و پروتوپورفیرین که قرمز مایل بـه قهوهای را اضافه مـیکند کـه معمولا بـه صورت لک یـا الگوهای دیگر ظاهر مـیشوند. رنگ تخمها نوعی استتار محسوب مـیشود کـه آنـها را از چشم شکارچیـان دور نگه مـیدارد و به پرندگان کمک مـیکند کـه تخمهای خود را از تخم پرندگان دیگر تشخیص دهند.
انتشار کتاب خاستگاه گونـهها توسط چارلز داروین درون سال ۱۸۵۹، مجامع علمـی عصر ویکتوریـا را بههم ریخت و علاقهی علمـی بـه تکامل را بـه کار انداخت. با احتیـاطی استادانـه، کتاب او دلایلی به منظور این نتیجهگیری ارائه داد کـه زندگی درون طول عمر بیکران زمـین تغییر کرده است. یک سال بعد از انتشار کتاب، با تصادف زمانی جالبی، فسیلی درون معدن سنگی درون جنوب آلمان کشف شد. فسیل دایناسور کشف شده قسمت بزرگی از اسکلت کلاغ گونـه موجودی بود کـه ریچارد اوون آن را آرکئوپتریلیتوگرافیکا (Archaeopteryx lithographica) بـه معنای «بال باستانی روی سنگ» گذاشت.
آرکئوپترینقش مـهمـی درون بررسی خاستگاه پرندگان و مطالعهی دایناسورها، دارد
فسیل خارقالعاده بود زیرا درون اطراف استخوانها اثرات پر دیده مـیشد و این درون حالی بود کـه در فسیل، اثر دندان (هیچ پرندهای دندان ندارد)، دستانی با سه انگشت چنگالدار تکامل یـافته (هیچ پرندهای انگشتان چنگال دار بـه این شکل ندارد) و دمـی تشکیل شده از خطی از استخوانهای ریز کـه از آن پر بیرون مـیآمد (هیچ پرندهای خط طولانی استخوان دم ندارد)، هم وجود داشت. ویژگیهای ذکر شده، باعث مـیشوند آرکئوپتریکس، گزینـهای مشخص به منظور فسیلهای قابل انتقال مـیان دایناسورها و پرندگان باشد. بنابراین، آرکئوپترینقش مـهمـی درون بررسی خاستگاه پرندگان و در عین حال مطالعهی دایناسورها، دارد.
پژوهشگران با بررسی سه تخم متعلق بـه خاگدزدان از اواخر دورهی کرتاسه متوجه شدند کـه همـهی آنـها دارای رنگ سیـاه متمایل بـه قهوهای بسیـار تیره دارند اما زیر نور، برق آبی سبزی از خود منعمـیکنند. تجزیـه و تحلیل روی پوستهی تخم این دایناسورها نشان از حضور بیلیوردین و پروتوپورفیرین درون آنـهاست. هرچند مقدار بیلیوردین بهطور قابل توجهی بالاتر بود کـه این امر نشان مـیدهد تخمها رنگ یکدستی داشتند و دارای الگوهای قرمز قهوهای نبودند. این کشف نشان از فرضیـهی ارتباط دایناسورها و پرندگان مـیدهد.
آرکئوپتری(Archaeopteryx)
پرندگان از دایناسورها تکامل پیدا نکردهاند و اصلا بـه دایناسورها نزدیک نیستند؛ بلکه خود دایناسورها هستند. دایناسورها بازماندگان حداقل چهار رویداد بزرگ انقراضی هستند کـه هر بار بـه شکلهای متنوع و عجیب و غریبی ظهور کردهاند. درون واقع پیشبینی مـیشود کـه اگر بخواهیم درون آینده دایناسورها را شبیـهسازی کنیم، ساختار ژنومپرندگان، عنصر کلیدی خواهد بود. انسانها، انقراض دایناسورهای پرندهای مشـهوری مانند دودو (که درون قرن هفدهم منقرض شد) و کبوتر وحشی (که آخرین آن درون سال ۱۹۰۱ مشاهده شد) را دیدهاند. بازیـابی DNA این پرندگان کـه تنـها چند صد سال قبل مـیزیستهاند، یک پیشنـهاد واقعگرایـانـهتر است.
مقالههای مرتبط:
این هم ممکن هست که تخم گونـههای زندهی نزدیک هم به منظور شبیـهسازی این پرندگان مناسب باشد و در شرایط مناسب ممکن هست که دانشمندان بتوانند از آن به منظور احیـای برخی از این گونـههای منقرض شده استفاده کنند. دایناسورها خزنده بودند، ولی خزندگانی بسیـار شبیـه پرندههای امروزی. یکی از مـهمترین ویژگیهایی کـه به پرندگان توانایی پرواز مـیداد وجودکیسههای هوایی متصل بـه شش درون شکم، ، بازوها و مـهرههای این جانوران است. اما این ساختار تنفسی چه زمانی درون پرندهها بـه وجود آمد؟ جواب: مراحل تبدیل دایناسورها به پرندگان امروزی درون نیـای مشترک دایناسورها و تروسورها. این کیسهها نـه تنـها درون دایناسورها و تروسورها (Therosaurus) نیز وجود داشتند، بلکه بهلطف همـین کیسههای هوایی بود کـه برخی از دایناسورها توانستند بـه ابعاد غولآسا دست پیدا کنند.
فسیلهای دایناسور زیـادی درون چین کشف شد کـه پرده از یک واقعیت جالب برمـیداشت. هرچند کـه بسیـاری از این فسیلها فاقد بال بودند، ولی آرایش کاملی از پرها داشتند. از کرکهای کوچک گرفته که تا پرهای قلمدار. کشف چنین جانورانی باعث شد کـه تصور دیرینشناسان دربارهی تبدیل شدن دایناسورها بـه پرندگان عوض شود. پرندهها یک شبه از تیرانوزاروسرکس بهوجود نیـامدند، بلکه، ویژگیهای کلاسیک پرندگان یکی یکی تکامل پیدا کرد؛ اول حرکت بر روی دو پا، سپس پرها، استخوان جناق ، پرهای پیچیدهتر مثل آنهایی کـه قلمدار هستند و سپس بالها.
مایکرورپتر (Microraptor)
نتیجهی نـهایی، گذار بینقص از دایناسور بـه پرنده است. آنقدر بینقص و تمـیز کـه تقریبا نمـیتوانید خطی درون جدایی این دو گروه از یکدیگر بکشید. در تکامل دایناسورها صورت دچار افتادگی مـیشود و در عوض چشمها، مغز و منقار رشد مـیکند. پرندگان اولیـه تقریبا شبیـه بـه آخرین جنینهای دایناسورهای ولاسیرپتر (Velociraptor) بودند. پرندگان امروزی چهرهی بچهگانـهتری دارند و صورت آنها نسبت بـه دوران جنینی تغییر کمتری مـیکند.
پرندگان از دایناسورها تکامل پیدا نکردهاند بلکه خود دایناسورها هستند
در نگاه اول، پرندگان شبیـه بچه دایناسورهایی بـه نظر مـیآیند کـه مـیتوانند تولید مثل کنند. هیچ کدام از آنـها بـه شکل یک جوجه با پوزهی دایناسور مانند تکامل نیـافتهاند و هر زمان کـه شما یک دگرگونی تکامل دایناسورها را بررسی مـیکنید، حتما سازوکارهای اساسی و نـهفته آن را نیز بدانید. منقار نیز بخشی از اسکلت پرندگان هست که تنوع آن، شدت و گستردگی زیـادی داشته است. پرندگان منقاردار یک ژن ویژه درون خصوص توسعهی صورتشان دارند کـه دیگر موجودات بدون منقار، آن را ندارند.
هنگامـی کـه محققان این ژنها را از کار انداختند، ساختار منقار بـه حالت اجدادی خود برگشت و استخوان کامـی سقف دهان نیز حالت اولیـه بـه خود گرفت. همچنین آنـها دیدند هنگام شکلگیری اسکلت جنین پرنده درون داخل تخم مرغ، جنین بـه جای یک نوک دراز و باریک استخوانهای گرد درون صورت داشت. دانشمندان با تغییر پروتئینهای اولیـه توانستند نحوهی بیـان ژنها را تغییر دهند. این کار نشان مـیدهد درون تکامل دایناسورها، منقار آنـها بسیـار متفاوتتر از تکامل پوزه بوده و با استفاده از مجموعهای از ژنهای متفاوت انجام شده است.
این موضوع ثابت مـیکند منقار یک انطباق واقعی درون تکامل دایناسورها و پرندگان بوده هست و فقط یک بینی با کمـی تفاوت درون شکل نیست. با توجه بـه این نتایج، تغییر پوزه بـه منقار حدود ۴۰ که تا ۵۰ مـیلیون سال قبل درون پرندگان اتفاق افتاده است. پژوهشگران اکنون هیچ برنامـه یـا مجوزی به منظور تولید جوجههای پوزهدار و بدون منقار ندارند، اما معتقد هستند درون صورت تولد چنین جوجهای مـیتواند به خوبی زنده بماند. هر روز کـه مـیگذرد دیرینشناسان بیشتری بـه این باور مـیرسند کـه پرندگان دایناسورهای زنده هستند.
عدهی کمـی از دانشمندان این خویشاوندی را رد مـیکنند و استدلال آن ها این هست که تفاوتهای اساسی بسیـار زیـادی بین دایناسورها و پرندگان وجود دارد. اکنون ۱۴۰ سال هست که منشا پیدایش پرندگان بهعنوان موضوعی بسیـار جنجالی درون تاریخ طبیعی مطرح است. درون سال ۲۰۰۱ فسیلی پیدا شد و کارشناسها معتقد هستند کـه با آن گره معمای ۱۴۰ ساله درون حال گشوده شدن است. چند سال بعد کشاورزان چینی نیز فسیل یک سری دایناسور پردار را از دل خاک بیرون کشیدهاند کـه محکمترین مدرک دیرینشناسان محسوب مـیشود. این نظریـه کـه پرندگان امروزی از دایناسورها تکامل پیدا کرده اند را نخستین بار «توماس هنری هاکسلی» کـه خود از معین نظریـهی تکامل داروینبود درون سال ۱۸۶۷ عنوان کرد. او فسیل کهنترین پرندهای کـه تاکنون شناخته و در جنوب آلمان کشف شده بود را بررسی کرد.
مقالهی مرتبط:
هاکسلی بهسرعت متوجه شد کـه شباهت چشمگیری بین اسکلت این پرندهی کهنبال یـا آرکئوپتریکس(Archaeopteryx) و دایناسور کوچکی بـه نامآراستهآرواره (Compsognathus) کـه فسیلش از رسوبات سنگهای آهک یکسان کشف شده بود، وجود دارد. بـه این ترتیب هاکسلی فسیل آرکئوپتریرا بهعنوان یک نمونـهی تمام عیـار از آن چه داروین «حلقههای گمشده» مـینامـید معرفی و نظریـهی جدیدش را دربارهی اجداد پرندگان، مطرح کرد. در این کـه آرکئوپتریپر داشت و مـیتوانست پرواز کند، شکی نبود. با این وجود هنوز درون قسمت بال، انگشتهای پنجهای داشت، دمش بلند و استخوانی بود و دندان داشت. درون تابستان سال ۲۰۰۲ بقایـای این پرنده دیرینـه، همراه تعدادی از فسیل دایناسورهای پردار درون یک نمایشگاه جداگانـه و کمنظیر درون موزهی تاریخ طبیعی لندن بـه نمایش درون آمد.
گاستورنیس و لیتورنیس (Gastornis & Lithornis)
هاکسلی و پس از او جراردهایمان، هر دو معتقد بودند کـه زنجیری، پرندگان و دایناسورهای شکارگر را بـه هم پیوند مـیدهد. شواهد فسیلی کـه بیشترین نیـاز بـه آنها بود تنـها درون سالهای بین ۱۹۹۷ که تا ۲۰۰۲ کشف شدند. تقریبا همـهی یـافتههای مـهم از منطقهای درون شمال شرق چین بـه نام «لیـائونینگ» بهدست آمد کـه یکی از نقاطی هست که بیشترین ذخایر فسیل جهان را دارد. درون آن جا، ۱۲۴ مـیلیون سال پیش، فورانهای آتشفشانی زمـینی را کـه روزگاری پر از حیـات وحش بود، مدفون د.
بسیـاری از فسیلها بهطرز شگفتانگیزی درون خاکستر ریز آتشفشانی محفوظ ماندهاند؛ حتی روی بعضی از آنها بقایـای بافت نرم چسبیده است. همان جا درون سال ۱۹۶۶، دیرینشناسان فسیل موجودی بـه نامچینیخزندهبال (Sinosauropteryx) را یـافتند، جانوری کـه اسکلتش ویژگیهای مشابه بسیـاری با دایناسور شکارگر آراستهآرواره داشت، اما بـه نظر مـیرسید کـه پوستی پر مانند دارد. کشفیـات دایناسوری مشابه دیگری هم بـه دست آمدند کـه از لحاظ اندازه بدن و مـیزان پوشش پر با هم متفاوت بودند.
زمانی برایـانی کـه وجود پرندگان غولآسا را انکار مـید، این فسیلهای افسانـهای بـه تنـهایی کافی نبودند. نظر آنها این بود کـه نقشهای پرمانند روی فسیل نتیجهی ترکیب بدن پرنده با اسکلتش درون طول مدفون شدن درون زیر خاک است. برخی نیز ادعا مـید کـه تشابهات بین پرندگان و دایناسورها مـیتواند بهطور جداگانـه تکامل پیدا کرده باشند یـا این کـه اثرهای پرمانند درون فسیلها کلا چیز دیگری بودند. بـه هر حال از نظریـهی پرندگان غولآسا حمایت نشد که تا این کـه در سال ۱۹۹۹ دانشمندان درون ایـالات متحده اعلام د کـه تکهی کاملی از مدرک مورد نیـاز را پیدا کرده اند؛ بقایـای فسیلی جانوری با بدن پرنده و دم یک دایناسور؛ این فسیل که آرکئورپتور (Archaeoraptor) نام داشت جعلی از آب درآمد.
چیتیپاتی (Citipati)
جستجو به منظور یک فسیل کـه بدون هیچ شک و شبههای نمایـانگر ارتباط بین نخستین پرنده شناخته شده بـه نام آرکئوپتریو نزدیکترین خویشاوند دایناسورش بود، ادامـه داشت. دانشمندها مـیدانستند کـه برای بـه کرسی نشاندن ادعایشان بـه یک جانور تغییر یـافته نیـاز داشتند کـه همـهی جزئیـات استخوانی و پوشش پردار را نشان دهد. بعد از آن درست درون سال ۲۰۰۱، گزارشهایی درباره یک کشف جدید درون چین منتشر شد. این یـافته، نخستین فسیل تقریبا کامل و بینقص یک دایناسور ۱۲۴ مـیلیون ساله بود کـه از سر که تا دم از کرک و پرهای ابتدایی پوشیده مـیشد.
تصور مـیشود کـه پرندگان از نسل دایناسورهای مارمولکسان و نـه پرندهسان باشند
پژوهشگران جانور فسیل شده را یک دوندهخزنده (Dromaeosaur) شناسایی د، یک دایناسور شکارگر کوچک کـه خویشاوندی نزدیکی با دزد چابک (Velociraptor) داشت، پنجهاش درون قسمت انگشت مـیانی داسی شکل بود و زایدههای مـیلهای خشکی روی دمش داشت. دایناسورهای دوندهخزنده متعلق بـه گروهی از دایناسورها هستند کـه همگی بـه عنوان جانوران تروپودپیشرفته شناخته مـی شوند؛ شکارگرهایی دوپا با دندانهای تیز و استخوانهای لگنی کـه شباهت زیـادی بـه استخوانهای لگنی آرکئوپتریکس، یعنی نخستین پرندهی شناخته شده، داشتند.
جزئیـات این دوندهخزنده تازه کشف شده آنقدر واضح و ظریف هستند کـه دانشمندان مـیتوانند تنوع پرها را روی تمامـی بدن ببینند. این جانور یک پرنده نیست؛ پرهایش به منظور پرواز نیستند بلکه پرهای نرم و کرکی به منظور پوشش بدن هستند. کاربرد اولیـهی آنها به منظور این بوده هست که جانور بتواند دمای بدنش را تنظیم کند؛ پرهای پروازی دیرتر شکل گرفتند. بـه این دایناسور فسیل شده نام «شکارگر پرپری» داده شده هست و این بهدلیل پوشش گسترده پر روی بدن آن است. هنگامـی کـه سنگ نگهدارنده این فسیل بـه دو نیم شد نقش استخوانهای لگنی آن خرد شد.
به همـین دلیل نمـیتوان گفت کـه آیـا این یک گونـهی جدید هست یـا یک پرندهی غولآسا بهنام سینورنیتوسور (Sinornithosaurus). اما بهعقیدهی دانشمندان اطلاعات کالبدشناختی کافی به منظور این کـه این دایناسور را دقیقا بـه عنوان یک دوندهخزنده معرفی کنیم وجود دارد. این همان حلقهی گمشده است. این همان جانوری هست که خویشاوندی بین دایناسورهای تروپود وآرکئوپتریکسها را ثابت مـیکند، درون عین حال ثابت مـیکند آنچه کـه از مدتها پیش فرض شده بود، درست است.
ولاسیرپتر (Velociraptor)
کارشناسها معتقدند حتی امکان این وجود دارد کـه از تخمهای تیرنوزادهای پردار بـه دنیـا بیـایند. هر چه یک دایناسور کوچکتر باشد، حفظ دمای بدن برایش سختتر است. بنابراین احتمالا نوزادان دایناسورهای بزرگتر مانند تیرنیـاز داشتهاند کـه بدنی عایق شده، داشته باشند. دایناسورها بـه دو دستهی عمده تقسیم مـی شوند: دایناسورهای پرندهسان گیـاهخوار و دایناسورهای مارمولکسان. چنین تصور مـیشود کـه پرندگان از نسل دایناسورهای مارمولکسان و نـه پرندهسان باشند.
نخستین مـهرهدارهای واقعی پتروسورها (Pterosaurs) بودند و پتروداکتیلهای معروف هم جزو آنها بودند، اما خزندگان پرندهای بودند کـه بالهای پردهمانند بدون پر داشتند و دایناسور نبودند. احتمالا آنها از حیوانات کوچک شبیـه بـه مارمولک کـه خود را سر مـیدادند و روی درختها یـا صخرهها زندگی مـید، تحول یـافته بودند. پتروسورها درون نگاه اول شبیـه بـه پرندهها هستند اما با پرندگان امروزی خویشاوندی ندارند.
مقالههای مرتبط:
در طول دو دههی پایـانی قرن بیستم فسیل دایناسورهای شبهپرنده و شبهدایناسور از زیر خاک بیرون آورده شدند کـه شامل فسیلهای ماداگاسکار، مغولستان، اسپانیـا و ناحیـهی پاتاگونیـا (جنوب آرژانتین و شیلی) هستند. درون سالهای بعدی پژوهشگران بیشتر تلاشهای خود را روی کشفیـاتی متمرکز مـید کـه در لایـههای آتشفشانی و رسوبی درون استان «لیـائونینگ» چین پیدا مـید. با این کار تنوع بزرگی از فسیلهای بسیـار واضح از ماهیـان، پرندگان، حشرات، خزندگان، مـیگوها، گلها، داران و دایناسورها جمعآوری شد کـه عمر آنـها بین ۱۲۰ که تا ۱۲۵ مـیلیون سال پیش بود.
این بقایـا نمایی از یک جمعیت زیستی متنوع را بـه دست مـیدهد کـه هم شامل پرندگان غولآسا و هم پرندگان نخستین معمولی هست که همـهی آنـها همزمان با هم زندگی مـید. فسیلهای بهدست آمده از چین بـه ما نشان مـیدهند کـه در یک زمان مشخص چه حیواناتی وجود داشتند و اینکه آنـها چه زمانی تکامل پیدا د، نیستند. این یـافتهها نشان مـیدهد پیدایش پرندگان درون ۱۵۰ مـیلیون سال پیش فرآیندی تدریجی بوده هست که درون ادامـهی آن برخی دایناسورها بـه تدریج تبدیل بـه دایناسورهای پرنده شکل شدند.
خان (Khann)
پر یک پرندهی امروزی از یک لولهی مـیان تهی تشکیل شده کـه در پوست فرو رفته هست و درون بالا بـه شکل مـیلهای خارجی و قابل مشاهده درون مـیآید کـه از آن ریشهای پر مـیرویند. درون مورد پرهای پروازی روی بالها این خارهای کوچک پرها هستند کـه پرهای کنار هم را بـه یکدیگر متصل مـیکنند. این خارهای کوچک بهصورت نامتقارن درون دو طرف بخش مـیلهای شکل قرار گرفتهاند. اما پرهای کرکی کـه بدن پرنده را مـی پوشانند متقارن هستند و قابلیت آیرودینامـیکی را کـه برای پرواز ضروری است، ندارند. ریشهای روی پرهای پرندگان دیرینـه، یعنی آرکئوپتریکسها، نیز بهطور نامتقارن قرار گرفتهاند.
اما ریشهای روی خود بالها کـه در پرندگان غولآسا دیده شدند و همچنین پوشش کرک مانند روی بدنسینوسوروپتریکسها متفاوت هستند و تصور مـیشود کـه پرهای کرکی باشند. یک پر به منظور پرواز همچنان کـه روی بدن آرکئوپتریکسها و روی بالهای پرندگان امروزی دیده مـیشوند، ساختاری بسیـار پیچیدهتر دارد کـه برای بلند شدن از سطح زمـین طراحی شده است. بنابراین چیزی کـه واقعا دانشمندان را سردرگم مـیکند این هست که چگونـه پرهای کرکی تبدیل بـه پرهای پروازی شدهاند؟
چیزی کـه دانشمندان را سردرگم مـیکند این هست که چگونـه پرهای کرکی تبدیل بـه پرهای پروازی شدهاند؟
بهگفتهی پروفسور گراهام تیلور، متخصص ایرودینامـیک تکاملی درون دانشگاه آکسفورد، پرها پیش از عمل بلند از زمـین حتما عملکرد دیگری داشته باشند، احتمالا نقش عایقسازی بدن. اما این هنوز توضیحی درون مورد اینکه چرا آنها به منظور پرواز سازگار شدند نیست و پرهای عایق نیـازی بـه قدرت مکانیکی بخش لولهای خشک مـیانی کـه پرها بـه آن متصل هستند، ندارند. ملاحظاتی نظیر اینها بـه تازگی ما را بر این داشتند کـه سناریوی جدیدی را پیشنـهاد کنیم با این مضمون کـه پرها تکامل مـییـابند که تا نیروهای رانشی تولید شود کـه یک جانور شکارگر کوچک را درون یک پرش هدایت مـیکند.
پرها بدون خارهای کوچک به منظور ایجاد این حرکت رانشی مناسب هستند، اما بـه خوبی پرهای امروزی نیستند. بعد چیزی مثل یک پر پرندهی امروزی بود کـه برای کنترل حرکت رانشی تکامل یـافته است. درون چند ماه گذشته دانشمندان دم یک دایناسور همراه با پرهای آن را بهطور دست نخورده درون یک تکه از سنگ کهربا کشف د. این پرها، نخستین نمونـههایی نیستند کـه درون سنگ کهربا کشف مـیشوند. اما آنـها چنان تازه حفظ شدهاند کـه دانشمندان بهطور یقین تشخیص مـیدهند پرها متعلق بـه یک دایناسور هست و بـه هیچ یک از گونـههای پرندگان ماقبل تاریخ تعلق ندارد.
آنـها نخستین نمونـه از پرهای بهجا مانده از دایناسورهای غیر مرغی هستند کـه در کهربا یـافت مـیشوند. ساختار این پرها حاکی از عمر یکصد مـیلیون سالهی آنـها دارد. لیدا شینگ از دانشگاه علوم زمـینشناسی چین، این نمونـه خارقالعاده را از بازاری درون مـیانمار خرید. فروشندگان سنگ کهربا تصور مـید نوعی گیـاه داخل سنگ وجود دارد بـه همـین دلیل مـیتوان از آن یک جواهر زینتی یـا وسیلهای به منظور دکور خانـه ساخت. شینگ بلافاصله پتانسیل تحقیق روی سنگ را شناسایی کرد و در همـین زمـینـه بـه یکی از محققان موزهی ساسکاچوان کانادا تقاضای همکاری درون پروژه را داد.
مقالههای مرتبط:
محققان با استفاده از یک اسکنر CT و مـیکروسکوپ توانستند سنگ مذکور را بـه دقت بررسی کنند. آنـها متوجه شدند این دم، بـه یکی از دایناسورهای خانواده سلوروسائور تعلق دارد. این دایناسورهای پرنده مانند، گوشتخوار بودهاند و در اواخر دورهی کرتاسه یعنی بیش از ۶۵ مـیلیون سال قبل منقرض شده است. که تا قبل از کشف این پرها، مطالعات پژوهشگران روی دایناسورهایی کـه دارای پر بودند بر گرفته از مشخصات فسیلها بوده است. این کشف اطلاعات زیـادی را درباره جزئیـات دقیقتر از دایناسورهای پردار و مراحل رشد آنها فراهم مـیکند.
اما فقط پرها نیستند کـه قابلیت پرواز را فراهم مـیآورند بلکه بـه بال هم نیـاز است. یک ویژگی مـهم دایناسورهای دونده، دستهای بلند باورنی و مکانیزمهای استخوانی خاص درون ناحیـهی مچ هست که بـه دستهایش قابلیت حمله بـه سمت جلو و گرفتن ط را مـیدهد. اندامهای حرکتی جلویی و عقبی آرکئوپتریطول یکسانی دارند. درون سنگوارههای پرندگان غولآسای چین با یک سری از این جانوران سر و کار داریم کـه در آنـها اندامهای جلویی بلندتر هستند، که تا این کـه در برخی دیگر اندامهای جلویی و عقبی تقریبا هماندازه مـیشوند؛ و این یعنی همـهی فاکتورها به منظور این کـه این اندام تبدیل بـه بال شود، وجود دارد.
نظریـهای کـه بیـان مـیکند پرها بهطور جداگانـه روی بدن دایناسورها و پرندگان تکامل یـافتهاند ضعیف بـه نظر مـیرسد. زمانی کـه پیچیدگی یک پر را مطالعه مـیکنیم بـه این نتیجه مـیرسیم کـه نظریـهای کـه بیـانگر تکامل جداگانـه پر درون دایناسورها و پرندگان هست بیاساس بـه نظر مـیرسد. دور از ذهن هست که طبیعت توانسته باشد چنین ساختار پیچیدهای را درون دو زمان متفاوت پدید آورده باشد. همچنین، دایناسورهای لیـائونینک، ویژگیهای مشترک بیشتری علاوه بر داشتن پر با پرندگان دارند.
دایناسورهای تروپود و پرندگان، بیش از صد ویژگی کالبدشناختی (آناتومـیکی) مشترک دارند کـه از آن جمله مـیتوان بـه عضوی معادل استخوان جناق، مچهای دست چرخان، سه انگشت پای نوک تیز و استخوانهای مـیان تهی اشاره کرد. مچ دست کـه شبیـه بـه هلال ماه هست قابلیت چرخشی دارد و یک بخش بسیـار مـهم بـه شمار مـیآید. پرندگان از حرکت مچ جهت اقدام به منظور پرواز استفاده مـیکنند. این عضو دایناسورها را قادر مـیسازد که تا دستهایشان را بـه سمت جلو پرتاب کنند.
این شبیـه بـه همان حرکتی هست که ما انجام مـیدهیم که تا دستمان را بگردانیم و بخش بالایی بازویمان را با انگشت کوچکمان لمس کنیم. درون سال ۱۹۷۳ جان اوستروم، دانشمندی از دانشگاه ییل، این نظریـه را عنوان کرد کـه پرندهها نـه فقط با دایناسورها خویشاوند هستند، بلکه خودشان دایناسور محسوب مـیشوند. او پرندگان زنده را هنگام پرواز مطالعه کرد و متوجه شد کـه وقتی یک بال درون حالت که تا شده است، مچ درون عقب قرار مـیگیرد و به محض این کـه شروع بـه بال زدن مـیکند سر بالش (به مانند دست) را بـه سمت جلو و پایین تاب مـیدهد.
بهلطف کیسههای هوایی، برخی از دایناسورها توانستند بـه ابعاد غولآسا دست پیدا کنند.
اوستروم دریـافت کـه حرکت بال پرنده هنگام پرواز همان حرکت پرتاب بـه جلوی دست دایناسور است. حرکت چرخشی محوری درون مچ دایناسور کـه برای گرفتن ط کاربرد دارد درون پرندگان نیز یکسان است. مشاهده شد کـه بخش شبیـه بـه هلال ماه درون مچ دایناسور دونده درون پرندگان نیز وارد عمل مـیشود. حتی با داشتن پوششی از پر و دستهای بلند، چگونـه مـیشود کـه عمل پرواز شکل گرفته باشد؟ درون این باره دانشمندان دو دسته مـیشوند. یک دسته با نظریـهی درختی و دسته دیگر با نظریـهی دوندگی، موافق هستند یـا طبق نامگذاری دکتر مـین وارینگ، دو نظریـهی پایین درختان و بالای زمـین وجود دارد.
مدعیـان نظریـه پایین درختان بر این باور هستند کـه پرواز ابتدا درون حیوانات درختزی شکل گرفت کـه برای امتداد طول پرش یـا کاهش شدت سقوط، خود را سر مـی دادند. طرفداران نظریـه بالای زمـین، معتقد هستند کـه پرواز درون حیوانات زمـینزی کـه با سرعت زیـاد مـیدویدند شکل گرفت. حیواناتی کـه خودشان را بـه هوا مـیانداختند که تا جانوران دیگر را شکار یـا از آنـها فرار کنند.
آویـالایـا (Avialae)
دکتر کن دایل، کـه کارش درون آزمایشگاه پرواز دانشگاه مونتانا، هست در سال ۲۰۰۲ بـه پژوهش دربارهی «دویدن عمودی با کمک بال» پرداخت. او روی روشهایی کـه جوجه پرندههای شکاری که تا پیش از شکلگیری بالهای پروازی خود استفاده مـید که تا خود را از خطر برهانند، مطالعه کرد. او بـه این نتیجه رسید کـه وقتی آنـها احساس خطر مـیکنند دیوانـهوار بالهایشان را بـه هم مـیکوبند. این کار بـه آنـها توانایی بلند شدن از سطوح عمودی را مـیدهد. چنین نتیجهگیری مـیتواند سرنخهایی به منظور تکامل درون پرواز بـه دست دهد. پرواز بالای زمـین، بـه یقین یک نظریـهی قوی است. دکتر مـین وارینگ مـیگوید:
من تاکنون همـیشـه مـیگفتم کـه پرواز حتما از موجودات پرشکننده آمده باشد، اما واقعیت این گونـه نبوده است، چرا کـه این حیوانات پرشکننده چیزی جز دوندههای سریع نبودند.
یک موجود چالاک زمـینی را تصور کنید کـه به اندازهی یک جوجه بزرگ است، بدنش از پوششی شبیـه بـه پر پوشیده شده هست و روی اندامهای جلویی و پاهای خود پرهای درشت دارد؛ خیلی سریع مـیدود و بر ط خود مـیتازد؛ یـاد گرفته هست که جریـانهای هوا ممکن هست او را بـه زمـین بزنند؛ بعد بازوهایش را باز و بلند مـیکند که تا تعادلش حفظ شود. تجسم این کـه چگونـه یک پرش و فقط ذرهای فاصله گرفتن از زمـین تبدیل بـه پروازی پیشرفتهتر شده است، دشوار نیست. اولین سنگوارههای دایناسورها که کشف شدند، سنگوارهی ردپای آنـها بود.
دانشمندان تصور مـید این ردپاها متعلق بـه پرندگان هستند. مدتی بعد معلوم شد این ردپاها متعلق بـه دایناسورها هستند و باز عدهای از دانشمندان بـه رابطهی فرگشت مـیان دایناسورها و پرندگان اشاره د، ولی درون تمام این مدت تصویری کـه از دایناسورها درون ذهنمان داشتیم ثابت بود؛ خزندگان دوپایی کـه گرچه نیـاکان پرندگان هستند، ولی بـه هر حال، خزندهاند و چیزی بیشتر از مارمولکهای دوپا فرز و سریع نیستند. امروزه مـیدانیم کـه این تصور کاملا نادرست بوده است.
[دایناسورها چگونـه بـه پرندگان تکامل یـافتند: اژدهایـان دنیـای واقعی مراحل تبدیل دایناسورها به پرندگان امروزی]
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Mon, 03 Sep 2018 05:00:00 +0000